تقدیم به تمام عزیزانی که با صداقتی کودکانه امام رضا (ع) را دوست دارند . ضامن آهو می شینه باز کنارم عاشقونه می شینه با یه استکان چایی قصه ی امشبش چقدر قشنگه آروم اومد نشست کنار برکه حیوونی از یه بچه ساده تر بود یه قطره آب خورد و دمی تکون داد نمی تونس که داد و فریاد کنه دیگه خودش فهمیده بود که دیره نه حتی یه نفس براش مونده بود نشس میون دام و هی دعا کرد گفت :آقا جون من چند تا بچه دارم چشم اونا به انتطار منه اگر کرم کنی به آه سردم درد دلش تموم نشد که دیدش حاجت اون دل شکسته رو داد آهوی قصه رفت با ناز و اداش ورد لبش فقط شکر خدا بود قصه تموم شد دیگه وقت خوابه هنوز تو قلبم یه چیزایی مونده می خوام که تو دلم نمونه حرفام امام رضا منم یه آهو دارم عروسک قشنگیه آقا جون فکر کنم قلب اونم می زنه می خوام بهت نشون بدم باهوشم برای آهو یه تله می ذارم شاید دلش شکست تو را صدا کرد اون وقت اگر بیای تو رو می بینم دوست دارم قد تموم دنیا مامان میگه شب شده وقت خوابه در مشهد مقدس دعا گوی دوستانی که التماس دعاگفته اند هستم.
مامان میگه شب شده وقت خوابه
بچه ی خوب الان تو رختخوابه
کتاب داستانو برام می خونه
قصه می گه برام چه قصه هایی
آب میکنه هر دلی رو که سنگه
قصه ای از بخت بد یه آهو
که تشنه بود اومده بود لب جو
تا بخوره از آب اون یه چکه
از تله ها حسابی بی خبر بود
غافل که افتاده تو دام صیاد
یا خودشو از تله آزاد کنه
فهمیده بود که قرار بمیره
نه راه پیش و پس براش مونده بود
دلش شکست رو به امام رضا کرد
اگر بمیرم پیش کی بزارم
عشق اونا دارو ندار منه
میرم ولی دوباره بر می گردم
فرشته ی نجاتشم رسیدش
ضامن آهو شد پیش صیاد
اومد ولی تنها نه ....با بچه هاش
جونشو مدیون امام رضا بود
اما دلم مونده تو این کتابه
که مادرم توی کتاب نخونده
با قلب کوچیکم بگم به آقام
شبا همیشه می خوابه کنارم
خوشگل و رنگی رنگیه آقاجون
اونم دلش یه وقتایی می شکنه
شبیه صیادا لباس می پوشم
تا توی اون تله گیرش بیارم
اونم نشس رو به اما رضا کرد
تا آرزوم نمونه تو سینم
می بینمت شبا تو خواب و رویا
بچه ی خوب الان تو رختخوابه
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |